ایران وب دیزاین

معرفی سرویس های آنلاین طراحی سایت

ایران وب دیزاین

معرفی سرویس های آنلاین طراحی سایت

چگونه من یاد گرفتم که طراح خلاق در زمینه وب سایت شوم؟


مقاله چگونه من یاد گرفتم که طراح خلاق در زمینه وب سایت شوم؟

من از همان بچگی، خلاق بودم. همیشه روان شناس مدرسه ما، عادت داشت که توضیح بدهد که چرا من به دروس معمولی مدرسه مثل، ریاضی اهمیت نمی دهم و چرا مثل بچه های دیگر نیستم. این خلاقیت من، واقعا مادرم را به ستوه آورده بود و او به من می گفت که دقیقا شبیه به پدربزرگم می باشم. مادرم امید داشت که من خوب بشوم، اما کار از این حرفا گذشته بود. من درست بشو نبودم و خلاقیت، تو گوشت و خون من بود. 

 

استعداد برای فضا، اشکال و رنگ ها تا زمانی که ذهنم را باز کردم، کافی نبودند.استعداد ذاتی من همه هم کلاسی هایم را به وجد آورده بود. کلا همه بچه ها می دانستند که من آنقدر از مدرس خودم سوال می پرسیدم تا او واقعا به ستوه در می آمد. و دقیقا این کار را با همه ی مدرس ها انجام می دادم و تصاویر با مزه مورد نظر خودم را طراحی می کردم. من دقیقا بچه ای هستم که در یک خانواده وکیل یا سیاسی به دنیا آمده و هنر و طراحی، تو گوشت و خون او نیست. خود من سال ها بعد فهمیدم که مدرسه من ، مدرسه هنری نبود.

زمانی که در مقطع دبیرستان بودم، رشته های مختلفی در مورد هنر انتخاب کردم و کلاس های زیادی در این زمینه برداشتم. من در 5 روز کلاسی، 3 روز با یک مدرس کلاس داشتم و در یک کلاس می نشستم و از هرچیزی که در اطرافم بود، از مدرسم سوال می پرسیدم و سعی می کردم که از هرچیزی، سر در بیاورم. من از نقاشی های Jack Kirby کپی برداری می کردم و آرزو داشتم که یک روز هم، اسم من به عنوان یک هنر مند، در کتاب ها بیایید. من تا آنجایی که می توانستم ، کتاب های ایشان را مطالعه می کردم و چیزهای خیلی زیادی ، را یاد می گرفتم. من چندتا از نقاشی های خودم را برای او فرستادم و او، از نقاشی های من تعریف کرد. من همین طوری به کار خودم ادامه دادم تا وارد دانشگاه هنر شدم.

 

 ذهن خلاق یک نوجوان 18 ساله

من در دانشگاه هنر، 9 واحد برداشتم و روزها هم کار می کردم. البته به نظر من واحدهایی که انتخاب کرده بودم، واحدهای ساده ای بود. دانشگاه ما در نظر داشت، تا برای بالابردن اعتبار خود، رشته های نقاشی، مجسمه سازی ، طراحی زندگی و تاریخ هنر را هم بیاورد. به تدریج، هنر Kirby در من نفوذ کرد و من به جایی رسیدم که مدرس خودم را به تمسخر می گرفتم و به او می گفتم که هیچ هنری بلد نیست. هنر، در ذات من بود، به خاطر همین، من خیلی چیزها را در زندگی می فهمیدم.

من ، مدرس مجسمه سازی را هم به تمسخر گرفتم و آن درس را پاس نکردم. اما من دست بردار نبودم. من هدف خود را پیش گرفتم و خیلی دوست داشتم تا طراح خلاقی شوم. مدرس ما، ما دانشجویان را به یک نمایشگاه هنر برد و راجع به هر قسمت از نقاشی ها، با ما صحبت کرد. من بازهم ، این مسائل را نادیده گرفتم و به حرف ایشان، گوش نمی دادم. نام این نمایش "هنر در ساحل بود". من از ابتدا فکر کردم که هنری خلاقانه و بسیار چشمگیری است. اما واقعا از تماشاکردن این هنرها ، پشیمان شدم. این هنر، واقعا یک کار احمقانه بود.

مدرس ما، همه مطالب را خیلی خوب برای ما توضیح می داد و شفاف سازی می کرد، اما متاسفانه، من او را رنجاندم و واحدم را پاس نکردم. البته ، شاید هم اشتباه از من بود، هرچند که درست نبود که او جلوی دانشجوهای دیگر، من را سرزنش کند و از کلاس بیرون بیاندازد. البته، کلا سبک دانشگاه ها ، به همین شکل بود. فردی که با استعداد تر از دیگران بود، از رده خارج می شد و درس ها را پاس نمی کرد.من زمانی را به یاد دارم که می خواستم ، دانشگاه را ترک کنم. من قسم خورده بودم که از دانشگاه می روم و ترک تحصیل می کنم. چرا که ، همه چیز برای من احمقانه بود.

استاد من از من خواست تا من دوباره نمایشگاه هنر را تماشا کنم و مجددا ، امتحان بدهم. من این نمایش را واقعا به تمسخر گرفتم و در استراحت بین کلاس ها، با دوستانم جوک می گفتیم و می خندیدیم. من واقعا متاسفم که اسم هنر را خراب کردند و اسم هر نقاشی را هنر می گذارند.

دوباره داستان شروع شد. استادم از من خواست تا در کنار او بنیشنم تا راجع به هر قطعه هنری آن نمایشگاه، با من صحبت کند. و اهمیت آن ها را به من نشان دهد. البته من می دانستم که حقیقیت، جز این است و چیزی پشت پرده، ناگفته باقی مانده است. البته صحبت های چهره به چهره، نظر من را به هیچ وجه تحت تاثیر قرار نمی داد و من همچنان، بر ایده خود استوار بودم. من سعی کردم تا چشمان خودم را نسبت به زندگی، بیشتر و بیشتر باز کنم. من باید این افکار را می پذیرفتم. من مجددا، مقاله خودم را نوشتم و بالاترین نمره را گرفتم. من آن روز، را هیچ وقت فراموش نمی کنم که استادم من را جلوب همه بچه ها ضایع کرد و از من خواست تا کلاس را ترک کنم. البته، همه استاد ها ، یک بار این کار را با من انجام دادند.

 

یک تغییر ناگهانی در احساس ما

من سعی کردم تا ذهنیت خودم را به واقعیت تبدیل کنم و آن ها را در طراحی و مجسمه سازی، به تصویر بکشم. من واقعا متفاوت از دیگران کار کردم. من فقط با حس خود جلو رفتم و اولین گام را به سمت خلاقیت برداشتم.

البته این کار من ، یک تخییر و تحول ، ثابت و کاملی نبود. من چند سال وقت گذاشتم تا درس های استادیم را درک کنم و از آن ها درس بگیرم. یکی از مدرس های من، مدیر هنر یک مجله هنری بود و من همیشه ، موقعیت ایشان را تحسین می کردم. او در آخر ترم، در این مجله ، نوشته بود: " باعث افتخار من است که شما در کلاس من شرکت کردید ، اما متاسفم که مطالب من به درد شما نخورد".

من سال ها به این حرف خندیدم، اما بعدا فهمیدم که باید از از عذر خواهی کنم، چرا که تازه، منظور ایشان را درک کردم. من واقعا، از تدریس ایشان استفاده نکرده و به حرف مدرس خودم هم گوش نمی دادم. اما او ، از ما تشکر کرد و گفت که باعث افتخار است که ما در کلاس ایشان حضور داشتیم. من باید از ایشان عذر خواهی کنم. من در آن زمان، هیچ وقت، خودم را نمی دیدم. بالاخره من باید کله شقی ها و اجبازی هایم را کنار می گذاشتم.

 

شما نباید طراح خوبی باشید، شما باید خارق العاده باشید.

شعار من این است" خوب بودن، برای این که طراح موفقی شوید، کافی نیست، شما طراحان وب سایت ، باید خارق العاده باشید. من مطمئن هستم که هر طراحی باید این شعار را در زندگی خود به کار بگیرد. من در آن زمان، هیچ وقت نفهمیدم که به خاطر نبود خلاقیت است که من از کار خود لذت نمی برم. چرا که ساعت ها، کار اجرایی انجام می دادم و هیچ خلاقیتی نداشتم. من دیدم که واقعا در حد متوسط ماندم و هیچ پیشرفتی نکردم. خیلی از طراحان هم ، یک طراح سطح متوسط بوده و البته فکر می کنند که طراح خارق العاده ای هستند، که بالواقع، این طور نیست. آنها هیچ استعدادی به خرج نمی دهند و از کار خودشان راضی نیستند و در عذابند.

به خاطر همین است که من به شما طراحان می گویم که شما نباید طراح خوبی باشید، شما باید خارق العاده باشید. من از همان ابتدا سعی کردم تا طراح خوبی شوم، اما خوب بودن کافی نیست و من باید گام های بلندتری، را برای رسیدن به موفقیت در این زمینه بردارم.

من به خاطر دارم که طراحی های خارق العاده ای انجام می دادم. من دنیای ساختاری و قانونی طراحی را کنار گذاشته و به دنیای خلاقیت روی آوردم. من واقعا از شر این دنیای فیزیکی، که هرروز به اداره بروم، خودم را خلاص کردم.

من برای کار خود ، با Tom Corey ، صاحب و مدیر خلاق Big Blue Dot صحبت کردم. او در طی این مصاحبه، از من راجع به طراحی لوگوهای مورد علاقه ام سوالاتی را پرسید. من به او گفتم که به نظر من ، خلاقانه ترین و نوآورانه ترین لوگوها، مربوط به Nickelodeson است.(در سال 1998، که البته الان، این گونه نیست). او به من لبخندی زد و از من پرسید که چگونه با طراحی های ایشان آشنایی دارم. او راجع به خلاقیت های پشت پرده لوگوها صحبت کرد که به ظاهر ، طراحی های ساده ای دارند. او به من گفت که Nickelodeon، همیشه از رنگ های سفید و نارنجی در طراحی لوگوهای خود استفاده می کرد. طراحی های او شبیه به توپ، سگ، راکت و پرنده و هرچیزی که شما دوست داشتید، بودند. همه ی این لوگوها، یک هویت را نشان می دادند. او به من گفت تا نگاهی به جدیدترین لوگوی طراحی شده در کانال Noggin بیاندازم.

طراحی های لوگوهای او، با صورتک هایی که یک لبخند ثابت بر چهره دارند، تغییر یافت. واقعا ، لوگوهای زیبا و چشم گیری هستند.

من در جواب ، گفتن، بله دقیقا همین طور است که شما می فرمایید. او تماما ذهن و چشم من را به سمت این لوگوهای خلاقانه سوق می داد . من کلا ، محو این لوگوهای زیبا شدم. او از من پرسید که از این لوگوها ، چیزی متوجه می شوی و آنها را درک می کنی؟ من کاملا با لوگوها ارتباط گرفتم. اما من ، آن شغل را قبول نکردم. چرا که من فکر می کنم که ارزش افکار خلاقانه، خیلی بیشتر از پولی است که او قرار است به من بدهد.

 

من با اعتماد بر توانایی های خودم، در کار طراحی پیشرفت کردم و طراحی ها و خلاقیت های جدیدی، ذهن من را به چالش کشیدند. دوستان من ، به خاطر افکار بکر، به من تبریک گفتند. و من را "استاد افکار فکر برتر" نامیدند. من در آخرین کارهای خودم، القاب زیر را به دست آوردم: استاد مهندسی طراحی" و " پادشاه طراحی". من واقعا مستحق این القاب نبودم، اما من نام مستعار و حرفه ای را برای خود انتخاب کردم.

 

.چگونه می توانید، تجارب طراحی خود را در اختیار دیگران قرار دهید؟

زمانی که تدریس در دانشگاه را شروع کردم، از همان ابتدا به دانشجویان خودم یاد دادم تا به همکلاسی های خود احترام گذاشته و یک شبکه گروهی بسیار برجسته ای را با کمک هم، تشکیل دهند. دومین نکته مد نظر من ، که به آنها یاد دادم، اهمیت باز کردن ذهن برای طراحی های جدید و روش های نوین تفکر بود.

مدرس های مختلف، افکار مختلفی در طراحی دارند و هر یک از آنها ، نکاتی را برای دانشجویان خود، بازگو می کنند. شما طراحان باید، ذهن های خود را باز کرده و نباید به واقعیت هایی که در سن 18 سالگی، یادگرفته اید، بچسبید. شم باید مرتبا در حال پیشرفت باشید و آنچه که یاد گرفتید، نه آنچه که دیگران یاد گرفتند، را درک کنید.

من مجددا به دانش جویان خودم خاطر نشان کردم که آنها باید هنگام فارغ التحصیلی، به کارهای دوستان خود، نگاه کرده و آن ها را به دقت مورد بررسی قرار دهند و از خود بپرسند که آیا این کار، یک طراحی خوب است یا خارق العاده؟ آیا ، من ، نکته خاصی را در طراحی خودم، جا گذاشتم؟ چگونه می توانم طراحی خودم را همانند طراحی دوستانم، تا مرحله ی آخر، جلو ببرم؟

 

نکاتی برای طراحی خارق العاده

همیشه در هر کاری، یک بعد دیگری وجود دارد و شما طراحان ، باید قبل از افتادن از پرتگاه، آن مرحله را پشت سر بگذارید. در آن زمان، که از لبه پرتگاه افتادید، این مراحل، به شما کمک می کنند تا خود را از آن ها رها کرده و پرواز کنید. طراحی لوگوها، خیلی بیشتر از یک امضای کاری می باشند. طراحی لوگو، یعنی ترسیم شخصیت. اگر شما به طراحی خارق العاده Ji Lee نگاهی بیاندازید، متوجه می شوید که توانایی های او ، بیشتر از ابراز یک سری کلمات است و احساسات هر طراحی را به وجد می آورد.

چرا یک لوگو، پارامترهای مشابهی دارد، اما سالیان سال، در ذهن ها هک می شود؟ در عصر انقلاب دیجیتالی و تکنولوژی عدسی و کاغذ و قلم، آینده لوگوهایی که از کاغذ استفاده نمی کنند، چه خواهد شد؟

 طراحان وب سایت از افکار مشابه استفاده کرده و تجارب چشمگیری در زمینه طراحی وب سایت دارند و صرفا یک طراحی ظاهری با اطلاعات محدود، انجام نمی دهند. طراحی سایت، صرفا، انتقال اطلاعات از طریق زبان برنامه نویسی و تکنولوژی های دیگر نیست، بلکه طراحی برنامه ها با عملکردهای آنها را هم در بردارد. آیا شما طراحان وب سایت، می توانید وب سایتی را طراحی کنید که بسیار خلاقانه و نوآورانه باشد و تا به حال ، هیچ کس، این چنین طراحی را ندیده باشد؟ آیا می توانید به خودتان بگویید که چقدر طراحی وب سایت شما، متمایز از دیگر طراحی ها می باشد؟ شما طراحان وب سایت ، باید به گونه ای وب سایت خود را طراحی کنید تا کسی ، تا به حال، خلاقیت آن را ندیده باشد.

نرم افزارهای گرافیکی به effect های وب سایت شما اجازه می دهند تا خیلی خلاقانه طراحی شوند. از راهنماها و هرچیزی که به طراحی خلاقانه وب سایت شما کمک می کنند، استفاده کنید. حتی با کامپیوترهای خود هم می توانید به این تکنولوژی برسید.

من از طراح قبلی که در قسمت بالا ، اشاره کردم ، پرسیدم که چرا همه طراحی لوگوها ، بروشور ها و بیلبورد ها ، مستطیلی شکل هستند؟ چرا شما از یک تکه کاغذ صاف برای هر دو طرف آن ها استفاده کردید تا فضای سه بعدی را به لوگوهای خود بدهید؟ او در پاسخ به سوال من گفت که شما یک طراح هستید و می توانید از هر احتمالی برای طراحی های خلاقانه خود استفاده کنید، البته اگر سرمایه کافی دارید. باید اهداف خود را جلو برده و از دیگران، پیشی بگیرید.

شما نباید به دیگران اجازه دهید تا از شما پیشی بگیرند، شما نباید طراحی خوب، بلکه باید طراحی خارق العاده ای داشته باشید. اگر شما به گذشته من نگاه کنید، می بینید که من از اول خیلی عصبانی ، کله شق و لجباز بودم و سرم برای دردسر تراشیدن، درد می کرد. من واقعا از خودم بدم می آمد که چرا طراحی خلاقانه ای ندارم. این افکار، آنقدر من را اذیت کردند تا من به خودم آمدم و ایده ها و نظرات خودم را یک جا جمع کردم تا بتوانم به طراحی خارق العاده تبدیل شوم. من الان دیگر ، قابلیت ها و توانمندی های خودم را می دانم و می دانم که در چه زمینه ای از طراحی، توانایی خاصی دارم.

زمانی که شما طراحان وب سایت، طراحی را به اتمام رساندید، طراحی دیگری از وب سایت را شروع کرده و سعی کنید تا خودتان، وب سایت خود را به صورت جهانی، طراحی کنید. همش همین! Keith Haring

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.